اقسام قضیهقضیه، در اصطلاح منطق مرکب تام قابل صدق و کذب بوده و از حیث قالب به دو قسم حملیه و شرطیه تقسیم شده و از حیث کیف به موجبه و سالبه تقسیم میشود. ۱ - قضیه حملیهبرخی اوقات قضیه به صورت ساده است که در آن محمول برای موضوع اثبات میشود یا از آن نفی میشود. از باب نمونه وقتی گفته میشود "رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی ضامن سلامتی است"، ضمانت سلامت به مراعات قوانین راهنمایی و رانندگی نسبت داده شده است. از آن طرف وقتی گفته میشود "آدم دروغگو مورد اطمینان نیست"، مورد اطمینان بودن از آدم دروغگو نفی شده است. هر دو نوع قضیه پیشگفته ذیل عنوان عام "قضیه حملیه" میگنجند، که در آن چیزی بر موضوع، حمل یا از آن سلب میشود. ۲ - قضیه شرطیهدر قضیه شرطیه بیان مطلب اندکی پیچیدهتر میشود. اثبات یا نفی یک چیز به تحقق یا عدم تحقق موضوعی، وابسته میشود. از باب نمونه وقتی گفته میشود: الف) اگر آدمیان پارسایی پیشه کنند آنگاه خداوند برکاتش را بر ایشان ارزانی میدارد، ارزانی داشتن برکات الاهی به پارسا پیشگی آدمیان وابسته شده است. ب) همین طور وقتی گفته میشود: چنین نیست که اگر کسی خیانت کند او را بر صدر بنشانند، این گفته بدین معناست که کسی بر صدر مینشیند که برای مردم امین باشد. نفی بر صدر نشستن را بر خیانت مشروط کردهاند. در حقیقت هریک از قضایای شرطیه اگر تحلیل شوند خود مرکب از دو یا چند قضیهاند و با ادات شرط و جزا به یکدیگر ربط و نسبت یافتهاند. قضیه "اگر آدمیان پارسایی پیشه کنند آنگاه خداوند برکاتش را بر ایشان ارزانی میدار"، وقتی تحلیل شود از دل آن دو قضیه بیرون میآید: ۱. آدمیان پروا پیشه میکنند. ۲. خداوند برکاتش را ارزانی میدارد. ۲.۱ - شرطیه متصله و منفصلهگوینده این دو خبر و به عبارت دیگر این دو قضیه را جمع کرده و دومی را به اولی نسبت داده است. لیک روشن است که مراد از این نسبت دادن نه بسان نسبت دادن محمول به موضوع است، زیرا میان دو قضیه اتحاد، معنا ندارد، بلکه این نسبت یا نسبت اتصال و همراهی میان دو قضیه و وابسته انگاشتن دومی به اولی است، چنانکه در مثال "الف" مشاهده میشود، یا نفی پیوند و همراهی و نسبت جدایی میان دو قضیه است، چنانکه در مثال "ب" ملاحظه میشود. در جاییکه میان دو قضیه تلازم و پیوند، اثبات یا نفی شده باشد آنرا "شرطیه متصله" مینامند، و در جاییکه میان دو قضیه انفصال و جدایی اثبات یا نفی شده باشد آنرا "شرطیه منفصله" مینامند. بدینترتیب قضیه شرطیه متصله را چنین تعریف کردهاند: قضیهای است که در آن به وجود نسبت میان دو قضیه یا عدم آن حکم صادر شده است. و قضیه شرطیه منفصله را بدین نحو تعریف نمودهاند: قضیهای است که در آن به وجود تعاند میان دو قضیه یا عدم آن حکم صادر شده است. هریک از قضایای شرطیه و حملیه اقسام گوناگونی دارند که لازم است در مدخلهای مربوطه پی گرفته شوند. ۳ - موجبه و سالبهتمام اقسام قضایای حملی و شرطی در تقسیم دیگر به دو قسم موجبه و سالبه تقسیم میشوند. قضیه موجبه قضیهای است که در آن در قضایای حملیه به نسبت حمل میان موضوع و محمول و در قضایای شرطیه به اتصال قضیه دوم به قضیه اول یا انفصال آن حکم شده است. ولی اگر به سلب حمل در قضایای حملیه یا سلب اتصال قضیه دوم به قضیه اول یا انفصال آن در قضایای شرطیه حکم شده باشد آن را سالبه مینامند. سلب و ایجاب در اصطلاح منطقدانان "کیف قضیه" نامیده میشود. [۱]
ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح للمحقق الطوسی، ج۱، ص۱۱۵-۱۱۶، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵.
[۲]
نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۶۸-۷۲، به تصحیح مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶.
[۶]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ج۲، ص۵، تهران، آگاه، ۱۳۷۳، چاپ۷.
۴ - پانویس۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اقسام قضیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۲۹. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|